سعید خورشیدی
به هنگام تصمیمگیری، یکی از راهبردهای مناسب جهت انتخاب گزینهی بهینه، تمرکز بر مزیت نسبی هر یک از گزینههاست. منظور از مزیت نسبی، شاخصه یا مولفهی مطلوبی است که اولا برای سازمان مهم و ارزشآفرین باشد، ثانیا، گزینهی مورد نظر به علت دارا بودن آن مولفه در سطح کیفی و کمی بالاتر، از سایر گزینهها متمایز گردد. از آنجا که عرصهی انتخابات ریاستجمهوری پیشرو نیز عرصهی یک تصمیمگیری مهم است، لذا توجه به مزیت نسبی هر یک از کاندیداها، میتواند رایدهندگان را در انتخاب اصلح یاری سازد.
مبتنی بر مقدمهی فوق میتوان این پرسش مطرح کرد که مزیت نسبی دکتر جلیلی چیست؟ به عبارت دیگر کدام خصوصیت اوست که او را از سایر کاندیداهای درونگفتمانی و برونگفتمانی متمایز میکند؟
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید نگاهی به وضعیت کنونی انقلاب اسلامی و نیازهای آن بیاندازیم تا خصوصیات ارزشآفرین متناسب با آن را دریابیم. انقلاب اسلامی در طول سه دههی گذشته از یک سو توانسته است بر بحرانها و چالشهای متعدد درونی و بیرونیای که موجودیت او را هدف گرفته بودند(از جنگ تحمیلی گرفته تا ترویج رویکردهای نظری و عملی تجدیدنظرطلبانه در جامعه) فایق آید. از سوی دیگر پیامدها و خسارات بکارگیری تئوریهای برونگفتمانی در ادارهی جامعه را تجربه کرده و ناکارآمدی رجوع به اندیشههای بیگانه در مدیریت کشور را دریافته است. از اینرو میتوان گفت انقلاب اسلامی اینک در موقعیت بسط نظری و عملی بنیانهای نظری خویش است. به عبارت دیگر شرایط تاریخی و فرهنگی جهت بسط گفتمان انقلاب مهیا گردیده است. مقصود از بسط نظری انقلاب اسلامی آن است که اندیشهی اسلامناب- به مثابه مبنای فکری انقلاب- از اجمال به تفصیل درآید و سخن ایجابی آن در حوزههای مختلف ظهور و بروز یابد. این مهم از عهدهی کسانی برمیآید که اولا فهم عمیقی از مبانی اندیشهای انقلاب اسلامی داشته باشند و ثانیا از آگاهی بالایی نسبت به مسایل اصلی جامعه بهره برند. منظور از بسط عملی گفتمان انقلاب اسلامی، عملیاتی ساختن گزارههای نظری تولید شده مبتنی بر این گفتمان است که تحقق آن از عهدهی افرادی بر میآید که نسبت به این گفتمان دلبستگی و ایمان عمیق داشته باشند.
مزیت نسبی دکتر جلیلی را میتوان جمع میان ویژگیهای فوق دانست. جلیلی دارای فهمی اجتهادی از اسلامناب، اندیشهی امام و رهبری است. بخشی از این خصوصیت را میتوان در پژوهشها، سخنرانیها و گفتمانسازیهای او ملاحظه کرد. برای نمونه پایاننامه کارشناسی ارشد ایشان با موضوع «سیاستخارجی پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم» و پایاننامه دکتری با موضوع «پارادایم اندیشهی سیاسی اسلام در قرآن» نشانگر توانایی دکتر جلیلی در فهم اجتهادی نصوص دینی و استنطاق آنها متناسب با نیازهای روز جامعه اسلامی و حاکمیت دینی است. ایمان عمیق او به درستی و کارآمدی این مبانی باعث شده که نه تنها از طرح حرف انقلاب در حوزههای مختلف و در مجامع گوناگون داخلی و خارجی ابایی نداشته باشد(برخلاف عدهای که از انقلابی سخن گفتن شرم دارند) بلکه از چالش نظری با دیگران نیز نمیهراسد. جلیلی معتقد است در مواجهه فکری انقلاب اسلامی با غرب (برای مثال در حوزهی آزادی، عدالت، حقوق بشر، حقوق زنان و…) ما در جایگاه متهم نیستیم، بلکه طلبکاریم و با اعتمادبنفس حرفمان را میزنیم. طرح منطق «انرژی هستهای برای همه، بمب اتمی برای هیچکس» ناشی از همین موضع است.
افزون بر این جلیلی صرف اعتقاد به مبانی و آرمانهای صحیح را کافی نمیداند بلکه بر این باور است که باید نتیجهی دقتهای تئوریک در حوزهی اعتقادات را در عرصهی عمل فردی، اجتماعی و حاکمیتی مشاهده کرد. او حیات طیبه را برآمده از جمع توامان ایمان و عملصالح میداند. در این نگاه باید رفتارها را متناسب با شعارها سامان داد. از اینرو او نمیگذارد مبانی و آرمانهایی که به آنها دلبستگی دارد در حد شعار باقی بماند، بلکه آنها را عینی و عملیاتی میسازد. البته بخشی از این توانمندی ناشی از قدرت خلاقیت و ابتکار اوست. دکتر جلیلی هم در زندگی شخصی خویش و هم در مسئولیتهایی که بر عهده داشته و هم در 2 دوره کاندیداتوری انتخابات مجلس، نشان داده است که این توانمندی را دارد که آرمانهای کلان انقلاب اسلامی و مبانی اسلامی را متناسب با موقعیتی که در آن قرار دارد جزیی و کاربردی نماید. برای نمونه دکتر جلیلی در دوران مسئولیت معاونت اروپا و آمریکای وزارت خارجه، این نکته را مطرح کرد که «عزت، حکمت، مصلحت» ایجاب میکند که اگر کشوری موضعی خصمانه در قبال ایران اتخاذ نماید، باید هزینههای اقتصادی این موضع را پرداخت کند، به این معنا که وجهی ندارد که کشوری بر علیه ایران موضع خصمانه داشته باشد و در عین حال سالانه میلیونها دلار از قِبل صادرات کالاهای غیرضروری به ایران(که ما میتوانیم از کشورهای دیگر نیز تهیه کنیم) منتفع شود. به عبارت دیگر دکتر جلیلی استکبارستیزی را از عرصهی سیاسی به عرصهی اقتصادی نیز بسط داده بود. مروری بر خاطرات فعالان ستاد انتخاباتی دکتر جلیلی در انتخابات مجلس ششم و هفتم در مشهد نیز نشاندهندهی تلاش ایشان در کاربردی ساختن مبانی انقلاب و اصول اخلاق اسلامی در فعالیتهای تبلیغی است. جلیلی در فعالیتهای پژوهشی خود نیز تلاش کرده تا آرمان اسلامیسازی علوم انسانی را در حوزهی دانش سیاست عینی نماید. در سالهای پس از انقلاب همواره از لزوم تجدیدنظر در مبانی علوم انسانی مرسوم، سخن گفته شده، شاید بتوان پایاننامه دکتری دکتر جلیلی را از اولین کارهای موفق در این حوزه دانست. هر چند این پژوهش آنچنان که شایسته است، در میان دغدغهمندان علوم انسانی اسلامی شناخته شده نیست. در حوزهی زندگی شخصی نیز منش سادهزیستی و مردمی ایشان، تحقق عملی یک مدیر انقلابی است.
به هر تقدیر این مزیت نسبی، آرمانگرایی جلیلی را از یک آرمانگرایی خام و شعاری به یک آرمانگرایی واقعبینانه مبدل ساخته است. بر این اساس آرمانخواه بودن دکتر جلیلی موجب نمیشود که او در فضایی انتزاعی و خودساخته، توجه خویش را صرفا به افق پیشرو و وضعیت ایدهآل معطوف نماید و از واقعیت غفلت ورزد. بلکه او با دقت در واقعیات موجود و الزامات آن و شناخت مسایل پیرامونی خویش، مسیر گامبهگام نیل به اهداف و دستیابی به آرمانها ترسیم مینماید. او با دخالت دادن عقلانیت در مسیر آرمانخواهی تلاش میکند متناسب با فاصلهای که میان واقع موجود و آرمان مطلوب وجود دارد ابزارسازی و برنامهریزی نماید.
خلاصه اینکه جمهوری اسلامی در چهارمین دهه از حیات خویش، نیازمند رئیسجمهوری است که اولا توانایی آن را داشته باشد که آرمانهای انقلاب اسلامی را در عرصههای مختلف از اجمال به تفصیل درآورد و ثانیا آنها را عینی و عملیاتی سازد. اگر ایمان عمیق به اسلامنابمحمدیصلیاللهعلیهوآلهو مبانی انقلاباسلامی، تمایز دکتر جلیلی با کاندیداهای برونگفتمانی را موجب میشود، توانمندی ایشان در سامان دادن به عمل صالح متناسب با مبانی و آرمانهایی که به آنها باور دارد را میتوان به عنوان امتیاز ایشان بر سایر کاندیداهای فعال در درون گفتمان انقلاب اسلامی دانست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ